باز رفتی و رفتی زخویش
رستم پیمان رستم پیمان

دانشجوی حقوق و علوم سیاسی دانشگاه کابل

 

آتش زدی سوخته ها را

فروختی فرش زیر پارا

 

باز کردی کردار پیش

باز رفتی و رفتی زخویش

 

کرزی و کوچی و سیاف آنست که بود

 مردم بهسود بیکس و بی هست بود

 

بهسود و بامیان چی شد؟

اعتصاب آب و نان چی شد؟

 

کاه و ِگل، ِگل کند جاده را

جاده مردم همسایه را

 

نیلی و ورث، جز این وطن نیست؟

باچه بامیو، گل این چمن نیست؟

 

تو که رفتی، برو ز کنار مردمت

مردمت منفور ز شاخ و پا و دُمَت

 

دست مردم جمع در دامنت

حق مردم شا سُوار گردنت

 

این امید را مده بر باد هیچ

 تا نَشد، قصه ما در تاپ و پیچ

 

مردمم بیسواد توده است

حق مردم بر گلویم بسته است

 

عهد بسته ام با خدای خویش

تا زنده ام عهدم  رود پیش

 

www.andishaha.blogfa.com


June 3rd, 2009


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان